همه ی ما کم و زیاد از افراد مختلف و به بهانه های گوناگون، صدمه های روحی دیدهایم؛ اعتمادها از بین رفته و قلبهایی شکسته شده است. این صدمات برای مدت کوتاه بسیار معمولی هستند اما همین دردها گاهی اوقات ماندنی میشوند و ما با یادآوری آنها صدمات این دردها را دوباره زنده کرده و با آنها دست و پنجه نرم میکنیم. این مسئله نه تنها باعث ناراحتی ما شده بلکه میتواند روابط ما را بیش از پیش خدشه دار کرده و باعث برآشفتگی و بی میلی در رویارویی با مردم شود. ما گاهاً در دایرۀ خشم و عصبانیت گرفتار میشویم و زیباییهای زندگی را از یاد میبریم. بعضی اوقات بخشیدن یک فرد چنان میتواند فضای ذهنی ما را باز کند که هیچ عمل دیگری به آن نمیرسد. مثلاً ما ۴ سال پیش از یکی از دوستان خود صدمهای روحی خوردهایم که تا امروز آنرا در ذهن خود میپرورانیم. اما باید بدانیم که با بخشیدن آن فرد علاوه بر اینکه فضای ذهنی خود را باز کرده بلکه فردی دیگر را خوشحال نمودهایم.
چرا بخشیدن سخت است؟
اغلب ما اکراه داریم که عصبانیتمان برطرف شود چون حس میکنیم اگر دیگری را ببخشیم کنترلمان را از دست میدهیم و شاید دوباره از سمت او آسیب ببینیم. احساس میکنیم بخشیدن فردی که ما را آزرده عادلانه نیست. زیرا با بخشیدن دیگری عمل او پاک میشود و بخشیدن مانند این است که او را بدون تنبیه رها کرده باشیم و تمایل داریم که با نبخشیدن دیگری به او آسیب برسانیم. فکر میکنیم اگر دیگری را ببخشیم نمیتوانیم عمل فرد را از خود او جدا کنیم و اغلب باور نداریم که کسی که ما را آزرده است هیچ نکته مثبتی داشته باشد . از سوی دیگر خودگوییهای منفی ما مانع بخشش دیگریست. ما غالباً حرفهای مانند این را با خود تکرار می کنیم: "او را نمی بخشم چون در این صورت او هیچگاه مسئولیت کارهایی که انجام داده است را نمی پذیرد .”"اگر او را ببخشم ریا کرده ام چون در باطن میلی به بخشیدن اوندارم .""فــقط افراد ضعیف گذشت میکنند . "او برای من ارزشی قائل نیست " . "از قصد این کار را انجام داده .”و طرف مقابل را با خشونت هر چه تمامتر قضاوت خواهیم کرد .
۱ - نبخشیدن افراد مانند حمل کردن تودهای از بار منفی است که همین امر موجب اختلالاتی در ذهن و متعاقب آن در جسم انسان میشود. چراکه هر تصوری در درون، انعکاسی به بیرون دارد.
۲ - گذشتهای خوب و عاری از تقصیر و گناه دیگران باعث شادابی و سرحالی میشود و باعث میشود که با هر نگاه به گذشته، فقط خاطرات خوش و خوب جلوه کند و با بخشیدن خاطرات بد و منفی خودبخود پاک میشوند.
۳ - بینش افراد نسبت به ما و شخصیت ما بهتر شده و ما را به عنوان فردی با گذشت و مورد اعتماد قبول میکنند همچنین با بخشیدن، فرد مورد نظر را برای همیشه مدیون خود کردهایم. (البته اگر خطای وی به عمد بوده باشد)
۴ - در مورد اهمیت بخشیدن دیگران همین بس که در نظر بگیریم شاید این شرایط برای خود ما هم پیش آید و ما نیز روزی نیازمند بخشیده شدن از جانب دیگران شویم. پس قانون کارما را به یاد آوریم و بومرنگ خود را به سمت بخشش افراد پرتاب کنیم تا با بخشیده شدن از جانب دیگران به سمتمان بازگردد . پژوهشهای مختلف نشان دادهاند، بخشیدن دیگران به کاهش استرس (وکاهش بیماریهای مزمن مرتبط با استرس)، کاهش فشار خون، سلامت قلب، روابط سالمتر وشادی بیشتر کمک میکند. همچنین بخشش اشتباهات دیگران میتواند به بهتر ماندن مغز و بهبود شرایط روانی فرد نیز کمک نماید . از سوی دیگر بخشیدن تنها راه متوقف نمودن چرخۀ خشونت ایجاد شده است. ما وقتی کسی را نمیبخشیم در نهان دل آرزو داریم او از این بخشیده نشدن توسط ما آسیب ببیند و در حقیقت در پی انتقام از او هستیم. با بخشیدن او خشونت و انتقام از میانه ارتباط به کناری میرود و سلامت روابط افزایش مییابد .
بخشیدن آسان نیست اما ما میتوانیم در عرض یک روز و یا حتی در چند ثانیه یک نفر را ببخشیم. ابتدا باید با خود عهد ببندیم که میخواهیم تغییر کنیم و میخواهیم فضای ذهنی خود را باز کنیم و نیز باید بدانیم که مزمن شدن این دردها باعث آسیب جدی به روح و روان انسان میشود. باید در نظر داشته باشیم، بخشیدن دیگری عمل او در گذشته را پاک نخواهد کرد بلکه فقط در لحظه اکنون ، حال بهتری به ما خواهد داد. یکی از راههای ساده برای بخشیدن افراد این است که خودمان را جای فرد گنهکار بگذاریم. ببینیم چرا او دست به چنین کاری زده است و از خود بپرسیم “کدام رفتار من باعث شده تا او چنین کند؟” و همیشه همه را خوب بدانیم. بدانیم که هیچکس از ابتدا خطاکار نبوده و هیچ کس قصد آزار و اذیت دیگری را ندارد.
راه دیگر برای بخشیدن افراد این است که بدانیم که گذشته دیگر برنمیگردد و اتفاقی که افتاده دوباره از نو طراحی نمیشود. پس چرا خود را ناراحت کرده و غدهای را در ذهن خود بوجود آوریم و با نبخشیدن افراد آن غده را روز بروز بزرگتر کنیم؟ با خود تصور کنیم که نبخشیدنها مانند سنگهایی هستند که سر راه پیشرفت ما قرار دارند. ما با بخشیدن آرامش را برای خود به ارمغان آورده و در واقع لطفی به خودمان میکنیم. همچنین ما باید دلسوز همنوع خود باشیم. هر کسی در مواقع عصبانیت و یا حتی در حالت عادی و از روی بیفکری دست به اقداماتی میزند که شاید از نظر بسیاری از افراد درست نباشد و عامل ناراحتی آنان شود. پس این مسئله را دلیل بر فکر نکردن فرد و یا لحظۀ عصبانیت وی در نظر بگیریم.
در عین حال، ما میتوانیم کسی را ببخشیم در حالیکه عمل او را نبخشیدهایم و در این حالت در صلح بیشتری با خود به سر میبریم. بخشیدن لازمه اش این نیست که وانمود کنیم چیزی اتفاق نیفتاده و یا این که درد و رنج ناشی از خلاف دیگران را پنهان کنید. بلکه با آگاهی برای بخشیدن تصمیم میگیریم . برای بخشیدن دیگران اولین قدم این است که خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و احساس او ، مخصوصا ناتوانی های او را در نظر بگیریم . ببینیم چرا او دست به چنین کاری زده است. از خودتان بپرسید، " این فرد ممکن است چه دردی در گذشته تجربه کرده باشد که باعث شده الان اینطور رفتار کند؟" بعد از اینکه این سوال را از خودتان پرسیدید، سعی کنید پاسخ آن را در ذهنتان مجسم کنید. آیا در بچگی کسی او را دوست نداشته؟ آیا والدین یا معلمهایش با او بدرفتاری کردهاند؟ احتمالاً همه از او انتقاد کرده و او را پس میزدهاند و نتیجه آن دردی شده است که شما می بینید. سعی کنیم کسی که ما را آزرده از دیدگاهی انسانی بفهمیم. این حس که او برای خوشحالی خودش ما را آزرده باید به این فکر که او راه دیگری بلد نبوده و گیج و سردر گم بوده تغییر کند. دیگری را به عنوان یک انسان کامل ببینیم که مورد محبت خداست و هر چه بیشتر روی نکات مثبت او تمرکز کنیم. و همواره در نظر داشته باشیم که آیا ما صلاحیت تنبیه کردن دیگران را داریم؟ به خاطر آوردن مواردی که خودمان دیگری را آزرده ایم و آگاهی به میزان منیت مان در هنگام نبخشیدن دیگران هم می تواند به بخشیدن دیگران کمک کند .و همواره در نظر بگیریم که آیا عمل (گناه) بعضی از افراد آنقدر منفیست که استحقاق بخشش را نداشته باشند .
گام دیگر این است که از موضوع فاصله بگیریم و به عنوان یک داستان به آن نگاه کنیم. فرآیند انتقال و حوادث قبلی که باعث رنجش ما شده است را نیز ببینیم . مسئولیت حوادث زندگیمان را بپذیریم. فقط وقتی میتوانیم قدمی در جهت بهبود اوضاع برداریم که دست از سرزنش دیگران بکشیم و نقش خودمان را نیز ببینیم . ملامت کردن دیگران بهانه ایست برای نپرداختن به واقعیت، بهانهای برای قدم برنداشتن.
کنترل خشم در زمان آزردگی و بعد از آن نیز یکی از راهکارهای بخشیدن دیگران است. زمانیکه بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم و نیاز به ابرز خشم به هر صورت را در خود از بین ببریم گام موثری در جهت بخشایش برداریم.با این کار میل به درس دادن ، تنبیه و اجرای عدالت را نیز باید مهار کنیم .
در هنگام بخشیدن دیگران، فرد باید رنجهای فراوانی که ناشی از خلاف و پیامدهای عاطفی و روانی است، را بر طرف کند. بایستی دنبال راه حلی باشد که بتواند از اشتغال ذهنی خود نسبت به اتفاقی که در گذشته رخ داده است بکاهد. و به این منظور برای تخلیه عواطف منفی خود برنامه ریزی کند . فرد رنجیده باید وقت کافی برای ادراک تمام جنبه های آسیبش اختصاص دهد. درسی که از آسیب وارده گرفته را نادیده نگیرد. کامل کردن سوگواری و سپس فرصت شفا دادن به خود بدهید .
همواره به یاد داشته باشیم وقتی کسی را می بخشیم کسی که بیش از همه از این بخشش سود میبیند خودمان هستیم نه دیگری. و ما توان این را داریم که زندگی طرف مقابل را نیز تغییر دهیم. رها کردن خودمان و آزاد شدن از دیگری .نهایتاً وقتی قصد بخشیدن دیگران را داریم، برای توانایی بخشیدن خود دعا کنیم.